پادشاه گرجستان معاصر اشک هیجدهم موسوم به اردوان سوم است که به تحریک تی بریوس امپراطور روم به جنگ اردوان آمد و اردوان سوم، پسر خود را که ارد نام داشت به مقابلۀ او فرستاد. ولی چون قوای فرس من بیشتر بود، اردبا او بجنگید و سرانجام این جنگ به شکست قوای ایران تمام شد. (از ایران باستان پیرنیا صص 2401-2403)
پادشاه گرجستان معاصر اشک هیجدهم موسوم به اردوان سوم است که به تحریک تی بریوس امپراطور روم به جنگ اردوان آمد و اردوان سوم، پسر خود را که ارد نام داشت به مقابلۀ او فرستاد. ولی چون قوای فرس من بیشتر بود، اردبا او بجنگید و سرانجام این جنگ به شکست قوای ایران تمام شد. (از ایران باستان پیرنیا صص 2401-2403)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور واقع در سه هزارگزی باختر نیشابور. این دهکده در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان ریوند بخش حومه شهرستان نیشابور واقع در سه هزارگزی باختر نیشابور. این دهکده در جلگه واقع است با آب و هوای معتدل. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است جزء دهستان حومه بخش رودبار شهرستان رشت واقع در دوهزارگزی شمال رودبار متصل به قصبۀ تکلیم. این ناحیه کوهستانی، معتدل و مالاریایی است. آب از رود دوگاهه. محصول آن غلات و زیتون و شغل اهالی زراعت و مکاری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان حومه بخش رودبار شهرستان رشت واقع در دوهزارگزی شمال رودبار متصل به قصبۀ تکلیم. این ناحیه کوهستانی، معتدل و مالاریایی است. آب از رود دوگاهه. محصول آن غلات و زیتون و شغل اهالی زراعت و مکاری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
درختی است از طایفۀ نخیلات و از محصولات گرمسیری که دارای میوه ای است شیرین و لذیذ و گوارا موسوم بخرما و آنرا مخ نیز گویند و در جنوب ایران این درخت بسیار فراوان است. (از ناظم الاطباء). باسقه. نخله (ج، نخل، نخیل). (یادداشت بخط مؤلف). مرحوم دهخدا میگویند: گااوبا اصل آنرا از بلوچستان میداند و گوید از آنجا بنواحی حارۀاستوائی و استرالیا و اطراف بحر مدیترانه و مصر و غیره برده اند: پس پیغامبر علیه السلام آن خرمابنان که آن مردمان همی آوردند... (ترجمه طبری بلعمی). چون عیسی از مادر جدا شد زیر آن خرمابن خشک اندرو آنجا نه آب بود و نه جوی. (ترجمه طبری بلعمی). چو آبستنان اشکم آورده پیش چو خرمابنان پهن فرق بری. منوچهری. از اتفاق عجب را چون بخرمابنان رسیدیم پیلبان را یافتیم زیر این خرمابن پیل بسته و خرما میبرند. (تاریخ بیهقی). خاک سیه بطاعت خرمابن بنگر چگونه خوش خوش خرما شد. ناصرخسرو. گرچه خرمابن سبز است درخت سبز هست بسیار که خرما نبود بارش. ناصرخسرو. به خرمابنی ماند از دور لیکن بنسیه ست خرماش و نقد است خارش. ناصرخسرو. چون بشکاف کوهی رسید آنجا خرمابنی بود سالها برآمده بود. (قصص ص 205). صبر کن کآن تست خرمابن تا بخرما رسی شتاب مکن. نظامی. زیر خرمابن ز خلقان او جدا زیر سایه خفته بین سایۀ خدا. مولوی (مثنوی). تریک، خرمابنی که بار آنرا گرفته باشند. جداماه، خرمابن بسیاربار. جلده، خرمابن سخت و بزرگ که بی آب صبر تواند کرد. جلف، خرمابنان نر. خصاب، خصب، خرمابن. خضیره، خرمابن که غورۀ آن سبز بریزد. خواره، خرمابن بسیاربار. خیسقان، خرمابن که بار کم آرد و غورۀ آن متغیر گردد. دردره، خائیدن غورۀ خرمابن را. صفیه، خرمابن بسیاربار. عاتکه، خرمابن که کشش نپذیرد. عثکول، عثکوله، عثکال، خرمابن بابار. هوانه، خرمابن دراز. (منتهی الارب)
درختی است از طایفۀ نخیلات و از محصولات گرمسیری که دارای میوه ای است شیرین و لذیذ و گوارا موسوم بخرما و آنرا مخ نیز گویند و در جنوب ایران این درخت بسیار فراوان است. (از ناظم الاطباء). باسقه. نَخْله (ج، نخل، نخیل). (یادداشت بخط مؤلف). مرحوم دهخدا میگویند: گااوبا اصل آنرا از بلوچستان میداند و گوید از آنجا بنواحی حارۀاستوائی و استرالیا و اطراف بحر مدیترانه و مصر و غیره برده اند: پس پیغامبر علیه السلام آن خرمابنان که آن مردمان همی آوردند... (ترجمه طبری بلعمی). چون عیسی از مادر جدا شد زیر آن خرمابن خشک اندرو آنجا نه آب بود و نه جوی. (ترجمه طبری بلعمی). چو آبستنان اشکم آورده پیش چو خرمابنان پهن فرق بری. منوچهری. از اتفاق عجب را چون بخرمابنان رسیدیم پیلبان را یافتیم زیر این خرمابن پیل بسته و خرما میبرند. (تاریخ بیهقی). خاک سیه بطاعت خرمابن بنگر چگونه خوش خوش خرما شد. ناصرخسرو. گرچه خرمابن سبز است درخت سبز هست بسیار که خرما نبود بارش. ناصرخسرو. به خرمابنی ماند از دور لیکن بنسیه ست خرماش و نقد است خارش. ناصرخسرو. چون بشکاف کوهی رسید آنجا خرمابنی بود سالها برآمده بود. (قصص ص 205). صبر کن کآن ِ تست خرمابن تا بخرما رسی شتاب مکن. نظامی. زیر خرمابن ز خلقان او جدا زیر سایه خفته بین سایۀ خدا. مولوی (مثنوی). تریک، خرمابنی که بار آنرا گرفته باشند. جداماه، خرمابن بسیاربار. جلده، خرمابن سخت و بزرگ که بی آب صبر تواند کرد. جلف، خرمابنان نر. خصاب، خصب، خرمابن. خضیره، خرمابن که غورۀ آن سبز بریزد. خواره، خرمابن بسیاربار. خیسقان، خرمابن که بار کم آرد و غورۀ آن متغیر گردد. دَرْدَره، خائیدن غورۀ خرمابن را. صفیه، خرمابن بسیاربار. عاتکه، خرمابن که کشش نپذیرد. عُثکول، عُثکوله، عِثکال، خرمابن بابار. هوانه، خرمابن دراز. (منتهی الارب)
دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی جنوب کوه دشت و 54هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت. جلگه، معتدل. آب آن از رود خانه کشکان. ساکنان از طایفۀاسرائی می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان رومشکان بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع در 54هزارگزی جنوب کوه دشت و 54هزارگزی جنوب راه فرعی خرم آباد به کوهدشت. جلگه، معتدل. آب آن از رود خانه کشکان. ساکنان از طایفۀاسرائی می باشند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
گنجه. قفسه ای که در آن ظروف و امثال آن می نهند. بوفه (در نزد فرنگان). خرستانه. (از دزی ج 1ص 362) : فخافت منه المراءه ان یراه عندها... فادخلته الی خرستان عندها و خبته... ثم انها فتحت الخرستان علی الغلام و قالت اخرج. (سندبادنامۀ عربی ص 358) خرماستان. نخلستان. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 399)
گنجه. قفسه ای که در آن ظروف و امثال آن می نهند. بوفه (در نزد فرنگان). خرستانه. (از دزی ج 1ص 362) : فخافت منه المراءه ان یراه عندها... فادخلته الی خرستان عندها و خبته... ثم انها فتحت الخرستان علی الغلام و قالت اخرج. (سندبادنامۀ عربی ص 358) خرماستان. نخلستان. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 399)
مالک و خداوند خراس. (ناظم الاطباء) : همچنانکه گردون کشان و خراس بانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را بروغن چرب کنند تا حرکت آن به نرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
مالک و خداوند خراس. (ناظم الاطباء) : همچنانکه گردون کشان و خراس بانان جایگاه گردش چوب گردون را و میل خراس را بروغن چرب کنند تا حرکت آن به نرمی بود. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
درختی است از طایفه نخیلات و از محصولات گرمسیری که دارای میوه ایست شیرین و لذیذ و گوارا موسوم بخرما و آنرا مخ نیز گویند و در جنوب ایران این درخت فراوان است
درختی است از طایفه نخیلات و از محصولات گرمسیری که دارای میوه ایست شیرین و لذیذ و گوارا موسوم بخرما و آنرا مخ نیز گویند و در جنوب ایران این درخت فراوان است